محل تبلیغات شما
این قسمت منحرفی داره+|+بی جنبه ها(فحش بدین پاک میشه)بدجوره هاا
خیره به چشمای سبزت هستم
هنوز نمیدونم چی شده
قلبم چرا تند میزنه؟سرم چرا درد میکنه؟
نفس کشیدنم سخته
تو چقدر منو میخوای؟
چقدر منو دوست داری؟
مطمئنی عشق من؟
مطمئنی قلب کوچیک من؟
من هنوز تورو یادمه!
فراموشت نکردم!
ترکت نکردم!
قول دادم پیشت بمونم
و توهم به قولی که من دادم عمل کن
*مارینت*
بعد کارمن که هنوز پیش ما بود نشست صندلی بغلی من و خم شد در گوشم:دختره چرا با ادرین بد بود؟
گفتم : نمیدونم که یهو اما نفس ن اومد:بچ*نفس*ـه ها
-اما چی شده؟!
-هیچییی فقط سوالات تاریخو نـ*نفس*ـدارم
کارمن با ذوق بلند شد :مشکلی نیستتتت^^من بهت میدم^^
اما-واقعااا مرسییییاممم اسمت چی بود؟
-کارمن^^کارمن ساراکو^^
-منم امام^^یکم سکوت کردن بعد با ذوق اما گفت:ما بریم درس بخونیم و بدو رفتن بعد ی پسره اومد
ایستاد بالا سر ما و با صدای بلند گفت:ادرین؟.-.
ادرینم سرشو از کتاب اورد بالا :عع روئننن^^
و ایستاد و معرفی کرد:روئن این مارینت عهمارینت این روئنهروئن دامیش^^
-منم مارینت دوپن چنگم^^
دستشو بهم داد:منم همینطور^^چند دقیقه با ادرین حرف زد و بعد خدافظی کرد و رفت
چند ساعت درس خوندیم و بعد من کم کم داشت خوابم میگرفت که ادرین پیشنهاد داد:میخوای یکم بریم بیرون؟
-اوهوم^^
-پس بریم^^
رفتیم بیرون و اولین چیزی که دیدیم ی دختر بود که با سرعت برق با ی تخته اسکیت از جلومون رد شد منم هنگ کردم و ادرین بهم خندید و اون دختره هم زودی اومد جلو:سلام من هلنا واتسونم^^ و با دیدن قیافه من خندش گرفت
همون لحظه اما و کارمن اومدن و اوناهم خندیدن اماهم دسش درد نکنه ی پارچ اب یخ روم خالی کرد:/
بعد زنگ خورد و من گفتم میرم دستشویی اوناهم همه رفتن سر کلاس منم رفتم دستشویی که توی ی خرابه بسی بسی دور از مد بود:|
منم راه افتادم و رفتم دستشویی داشتم صورتمو میشستم که حس کردم ی چیزی پشت دره سرمو گرفتم بالا ولی کسی نبود بیخیال صورتمو شستم و رفتم بیرون داشتم میرفتم که ی دستی رو شونم گذاشته شد برگشتم که نگاه کنم یهو یکی از شونه هام گرفت و چسبوندم به دیوار
-دیان؟
-خودمممشکل؟
-اممم لبخند مصنوعی ای زدم:تو اینجا چیکار میکنی؟
-مارینت
-اههاسممو از کجا؟
نذاشت حرفمو ادامه بدم دستشو جلو دهنم گرفت و سعی کرد لبشو به لبم نزدیک کنه منم نمیتونستم ت بخورم و دیگه داشت کامل لباشو میزد که یکی هلش داد اونور:چیکار میکنی ؟
-به تو ربطی داره؟
-ادرین ولش کن
ولی ول نکرد و ی مشت زد پسره پررو برگشت:دلم میخواست هرکاری دلم بخوادم واسش میکنم
-مارینتو ول کن بهش نزدیک نشو
دیان ی پوزخند زد و رفتادرین سمتم اومد:خوبی؟
-اره
زیر لب گفت:منو یاد یکی میندازی
-چی؟
-هیچیبریم تا دوباره نیومده
-نه من خودم میام
-نه نمیذارم صداش محکم بود منم فوری شات شدم و پش سرش عین پنگوئن خسته راه افتادم
*در کلاس*
معلم حضور غیاب کرد:
-یوری پلیستیسکی
-منم
-اهل روسیه ای؟
-ارع
-بشینبعدی:کاترینا ویچ
دخترع با بیخیالی پاشد:منم
-بشینبعدی کیه؟واستااهان رزیتا کارلتون
-منمنمیخواد بپرسید انگلیسیم
*بقیشون یا شخصیت بدن که بعدا میان اونایی هم ک گفتمو میدونید دیگ اینا همه واسه معرفی شخصیتای باقی مونده بود*
*مارینت*
داشتم میرفتم بارون شدیدی میبارید منم روی ی پله وایساده بودم که حس کردمچیزی لمسم کرد ادرین بود برگشتم نگاش کردم
اونم بهم نگاه کرد و قبل اینکه حرف بزنم چسبوندم به دیوار و لبشو رو لبم گذاشت منم همراهیش کردم
بعد فوری لباشو برداشت:اممببخشید
بعد اروم گفت:اخه میدونیمندوست دارم
لبخند زدم:منمعاشقتم ادرین
و با خوشحالی دویدم سمت خونه تو کل راه اواز میخوندم
رسیدم خونه که ی نامه رو میز بود اخ مامان و بابا و اون دوتا ببعی رفتن لیون چند وقت میمونن شاید حتی یک سالشاید بچه ها برگردنینی تنها میمونم چون مامانبزرگم تو کماست
*ساعت هشت شب*
از حموم اومدم بیرون فقط ی لباس زیر و تنم کردم امشب که تنها بودم
همونجوری دراز کشیدم رو تخت
یکهو صدای بالا اومدن از پله شنیدم حتما توهم زدم
تو همون حالت بودم که در اتاق باز شد سرمو گرفتم بالا وای نه این کیه؟
پتو رو گرفتم که بکشم رو تنم ولی اون یاروئه پرید سمتم و دورم خیمه زد و پتو رو انداخت رو زمین و به بدنم زل زد
بعد دستشو رو گونم گذاشت و کشید و کشید و کشید به سمت پایین و به سینه م رسید
داشتم ولی اگه در میاورد چی؟ یکی از سینه هام و گرفت و ت داد ایش
بعد به لای پام نگاه کرد پاهام رو به هم چسبوندم و میخواستم جیغ بزنم ولی لکنت 
گرفته بودم
دندوناشو سمت گونه م برد و با دندوناش کشید و به سینه م رسید و دیگه نگه داشت بعد ی لیس کوچیک زد و دندوناشو برد پشت منو بلند کرد  و با دندونش بند و پاره کرد و پرتش کرد رو زمینی حس مورمور شدن بهم دست داد
بعد شروع کرد به زبون زدن(خیلیییییییی منحرفیاگه کسی بدش امد پاکش کنم دوباره بذارم)
چون تاریک بود صورتشو نمیدیدم بعد رفت تو حموم و تو تاریکی منو تو وان گذاشت
چراغو روشن کرد و اومد بالا سرم که هنگ کردم:ادرررییییننننن؟0-0
-اممچیزععشوخی بودفقط
زدم تو صورتش که جا خالی داد و با لبخند اومد تو وان:/
-روانی ای تو؟-__-حداقل میذاشتی ی روز بگذره بعد:/
اخه تعقیبت کردم:|
بعد گفت:هیچی نمیگیفقط بذاربغلم کرد و دستش رفت سمت پاهام
-اعییی روانییی چیکاررر میکننییییییی؟0-0
-مگه دوستم نداری؟
با لبخند گفتم:چراولی نمیشه؟
-میخوام بدنتو مزه کنم
-نههههه
ولی بغلم کرد:فقط یبار
انقدر التماس کرد باشه گفتم و با دندون لباس زیروهم دراورد و شدم (بسی منحرف)
بعد سینه ها و کل بدنمو لیس زد و بعد سینه هامو مکید
منم عین افتاب پرست رنگ عوض میکردم که ابو باز کرد
-امممخودم خودمو میشور
-نچ
و اول از همه رفت سراغ سینم نمیدونم چرا گیر داده به سینه و حسابی تش داد:/
بعد که تموم شد گفتم:حوله بپوشم دیگه؟
-نهخودم میپوشم 
-ععدیگه لطفا نه
انداختم کف وان و سینمو دوباره مکید اعههههه
بعد از ول کردن بالاخره رفت اول مو برداشت و یکم بازی کرد و بست بهم
-خودم اینو پام میکنم
-نچ پرتم کرد رو تخت و بزور پام کرد
بعد ی لباس چندش که همه جامو به نمایش میذاشت بزور تنم کرد:شاید دوباره بخوام شیطونی کنم
چون سینمو اصلاا نمیگرفت
موقع خواب شد رفتم تو تخت و دراز کشیدمبغلم دراز شد
داشت خوابم میبرد که حس کردم ی کارایی میکنه ولی خوابم بردنصفه شب پاشدم برم اب بخورم که نگاهم به اینه افتاد لرز کردم و با همون لرز 
پایینو نگا کردم ی جیغ فوق فرا بنفش کشیدم که دیدم ادرین بغلم کرد و انداختم رو تخت و شروع کرد سرشو برد سمت پام 
چند دقیقه اینکارو کرد تا بالاخره تصمیم به رفت گرفت ولی تا نرفته بود اجازه نداد لباس بپوشم
به محض رفتنش لباسامو پوشیدم وایی چه شبی بودخیلی چندش
*پایان*
خیلییییی منحرفیشو زیاد کردم:/اگه کسی بدش اومد بگه پاک میکنم دوباره میذارمبعدی:60

ترکم نکن پارت سوم

ترکم نکن پارت دوم

ترکم نکن پارت اول

ی ,منم ,رو ,تو ,ادرین ,ولی ,و با ,کرد و ,زد و ,که حس ,و کشید

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ninescaha نماینده مجاز پاناسونیک در ایران swagadapeag بهترین پاسخ به پرسش مهر, بهترین پاسخ به پرسش مهر رئیس جمهور, بهترین جواب پرسش مهر, بهترین نقاشی پرسش مهر, پاسخ به پرسش مهر 98-1399, پاسخ به پرسش مه لینکدونی گروه کانال تلگرام tioverrieter Emily's life لیدر والیبال گنبد lochumona فروش سگ | انواع نژادهای سگ